سئو یکی از مهم ترین مسائل مربوط به طراحان وب است که باید حتما با آن آشنایی داشته باشند. از این نظر مقاله پیش روی شما را آماده کرده ایم که یک راهنمای جامع برای افراد تازه کار در زمینه سئو مبتدی و موتورهای جست و جو است. برای مطالعه این مقاله هیچ نیازی به دانش قبلی ندارید اما باید با کلیت فضای طراحی وب و موتورهای جست و جو آشنا باشید.
SEO یا سئو مخفف Search engine optimization یا «بهینه سازی موتور جست و جو» است و به فرآیند بهینه سازی وب سایت ها برای کسب رتبه بهتر در موتورهای جست و جو اشاره می کند. در دهه ۹۰ میلادی موتورهای جست و جو شروع به پا گذاشتن در عرصه وب شدند و دو دهه بعد تبدیل به بزرگترین کنترل کننده های جریان وب و ترافیک آن هستند.
هدف ما در سئو انجام تکنیک هایی است که باب میل موتورهای جست و جو است و به نوعی وب سایت های خودمان را به سلیقه آن ها طراحی می کنیم. این کار باعث می شود یک موتور جست و جو بیشتر از ما خوشش بیاید و طبیعتا رتبه بهتری به ما بدهد. از طرفی اگر رتبه بهتری داشته باشید یعنی بیشتر در جست و جوی کاربران ظاهر می شوید و مشتریان بیشتری خواهید داشت. قبل از اینکه بخواهیم وارد مسائل فنی شویم باید با چند اصطلاح در حوزه سئو آشنا شوید و تفاوت بین دو موضوع خاص را متوجه بشوید.
نکته: با اینکه سئو مخفف «بهینه سازی موتور جست و جو» اما اکثر ترافیک کل اینترنت از گوگل عبور می کند به همین دلیل این مقاله در اصل بهینه سازی بر اساس معیار های گوگل است.
زمانی که صحبت از «ترافیک» می کنیم منظورمان ترافیک ورودی به سرور شما است یا به زبان ساده تر منظورمان حجم کاربرانی است که به وب سایت شما می آیند. این ترافیک ورودی معمولا به چند بخش تقسیم می شود: بخشی از کاربران به دلیل تبلیغات به سایت شما آمده اند، بخشی به صورت طبیعی و از راه موتورهای جست و جو شما را پیدا کرده اند که به آن ترافیک ارگانیک (organic) و طبیعی می گوییم و الی آخر. ما در حوزه مارکتینگ دو مدل اصلی برای جذب کاربران داریم:
شما می توانید تفاوت این دو روش را به سادگی در جست و جو های گوگل مشاهده کنید:
تبلیغات pay-per-click گوگل در بخش قرمز مشخص است که با کلمه ad (به معنی تبلیغات) در کنار نام سایت مشخص شده است. هدف ما در این مقاله بررسی تکنیک های سئو است و تمرکز زیادی روی PPC نخواهیم داشت.
زمانی که صحبت از سئو می شود ما باید به سه جنبه اصلی آن تمرکز کنیم:
اگر سئو را مانند یک کاسه سوپ در نظر بگیریم می توان گفت:
در بخش های بعدی این مقاله به صورت جداگانه و عملی هر کدام از این موارد را با هم بررسی خواهیم کرد.
زمانی که با سئو کار می کنیم وارد دنیای جدیدی از اصطلاحات می شویم و طبیعی است که بسیاری از این کلمات و اصطلاحات جدید را ندانیم. من در طول این مقاله این اصطلاحات را برایتان توضیح خواهم داد اما چند مورد خاص هستند که در همین ابتدای مقاله باید توضیح داده شوند.
سئوی داخل صفحه یا on-page و سئوی خارج از صفحه یا off-page دو مبحث مهم هستند که عملیات های سئو را به دو دسته اصلی تقسیم می کنند.
On-page SEO به معنی تکنیک های سئویی است که روی وب سایت خودتان انجام می شود، چه از نظر تکنیک های فنی سئو و چه از نظر تولید محتوای با کیفیت و امثال آن. هر چیزی که روی صفحات خود شما انجام شود On-page SEO نام دارد. چند مثال ساده:
در برخی اوقات از عبارت on-page SEO برای اشاره به سئوی فنی نیز اشاره می شود بنابراین برخی از افراد از آن برای ایجاد تمایز بین مسائل مربوط به کیفیت محتوا و مسائل فنی استفاده می کنند.
Off-page SEO به تمام عملیات هایی گفته می شود که روی وب سایت دیگران انجام می شود. به زبان ساده تر بک لینک ها همان Off-page SEO هستند. چند مثال ساده:
سئوی خارج از صفحه یا off-page ارتباط بسیار نزدیکی با خدمات مارکتینگ مانند مارکتینگ در شبکه های اجتماعی، برندینگ و غیره دارد.
حالت ایده آل سئو آن حالتی است که هم از On-page SEO و هم از Off-page SEO استفاده شود.
احتمالا می دانید که کلاه سفید و کلاه سیاه در تاریخچه سینمای غرب نماد افراد خوب و بد بوده اند. در سئو نیز از این اصطلاح برای مشخص کردن دو دسته مهندس سئو استفاده می کنیم. سئو کاران کلاه سیاه سعی می کنند تا حد ممکن بر اساس پیشنهادات گوگل و قوانین آن عمل کنند و به نوعی قانون شکن نیستند اما سئو کاران کلاه سیاه معمولا سعی می کنند قوانین گوگل را دور بزنند و از روش های غیر عادی و اسپم گونه رتبه سایت خود را بالا ببرند.
تکنیک های کلاه سیاه می توانند سایت شما را در کوتاه مدت و به سرعت در نتایج موتورهای جست و جو بالا ببرند اما موتورهای جست و جو دیر یا زود متوجه آن شده و وب سایت شما را جریمه می کنند. زمانی که از طرف وب سایت هایی مانند گوگل جریمه شوید ضرر زیادی را خواهید دید بنابراین بهتر است تا حد ممکن از تکنیک های کلاه سیاه دوری کنید.
از طرف دیگر تکنیک های کلاه سفید معمولا زمان زیادی می برند تا نتیجه خودشان را نشان دهند. در این دسته از تکنیک ها کسب رتبه بهتر از عوارض جانبی محسوب می شود چرا که هدف اصلی داشتن یک وب سایت با کیفیت و با محتوای عالی است. با اینکه اکثر متخصصان سئو اطمینان دارند که تکنیک های کلاه سفید باید تکنیک های مورد استفاده همه باشند اما اعتبار برخی از این تکنیک ها مانند لینک سازی محل بحث است.
این بخش فصل اول از این مقاله بود.
سوال: آیا می توانم خودم سئوی وب سایتم را انجام بدهم؟
پاسخ: بستگی به زمان شما و بزرگی وب سایتتان دارد. سئو کار آسانی نیست اما آنچنان سخت هم نمی باشد بنابراین در اکثر مواقع پاسخ این سوال «بله» است چرا که پیاده سازی مباحث اولیه سئو به راحتی قابل انجام است. از طرف دیگر اگر شما زمان مطالعه تکنیک های سئو را ندارید و وب سایت شما بسیار بزرگ و معروف است نیاز به سئوی تخصصی دارید و بهتر است متخصصان سئو را استخدام کنید تا این کار را برایتان انجام بدهند.
سوال: یادگیری سئو چقدر طول می کشد؟
پاسخ: سئو دنیای بسیار بزرگی است بنابراین نیاز به مطالعه زیاد دارد. یادگیری مباحث پایه سئو نباید بیشتر از چند هفته طول بکشد در حالی که رسیدن به درجه استادی در سئو ممکن است ماه ها یا حتی چند سال طول بکشد. در نظر داشته باشید که سئو مانند هر چیزی در دنیای وب در حال تغییر و به روز رسانی است بنابراین باید همیشه در حال یادگیری باشید و از منابع به روز شده استفاده کنید.
سوال: آیا برای پیاده سازی تکنیک های سئو به ابزارهای خاصی نیاز است؟
پاسخ: اگر می خواهید سئو را جدی بگیرید بهتر است به سراغ ابزارهای آنلاین آن بروید. این ابزارها داده های خوبی را در اختیار شما می گذارند و تفسیر پذیری آن ها را نیز ساده تر می کنند. از مهم ترین ابزارهای سئو می توان به Google Search Console اشاره کرد. همچنین به ابزاری برای تحلیل ترافیک ورودی نیاز خواهید داشت که Google Analytics از موارد مشهور است. برای جست و جوی کلیدواژه ها می توانید از KWFinder استفاده کنید. برای تحلیل بک لینک ها می توانید از LinkMiner کمک بگیرید و نهایتا برای ردیابی رتبه خود در موتورهای جست و جو می توانید از SERPWatcher استفاده کنید. البته این موارد تنها چند پیشنهاد است و شما می توانید از هر ابزار دلخواهی استفاده کنید.
سوال: آیا سئو بی فایده است؟
پاسخ: در حال حاضر گوگل از بیش از ۲۰۰ فاکتور مختلف برای رتبه بندی سایت ها استفاده می کنند و هر از گاهی فاکتورهای جدیدی به آن اضافه می شود. زمانی که برخی افراد از بی فایده بودن سئو صحبت می کنند، منظورشان بی فایده بودن تلاش برای کنترل تمام ۲۰۰ و خرده ای فاکتور است. برخی از افراد تصور می کنند سئو سعی در کنترل تمام فاکتورهای موجود دارد اما اینطور نیست. سئو یکی از مهم ترین تکنیک های مارکتینگ در دنیای وب است و بدون آن مطمئن باشید که سهم خود از فضای وب را از دست می دهید.
سوال: وب مستر (webmaster) کیست؟
پاسخ: به تمام افرادی که در مدیریت یک وب سایت نقش دارند وب مستر گفته می شود. مثلا مدیر سایت یک وب مستر است، طراح سایت یک وب مستر است، برنامه نویس سایت یک وب مستر است و الی آخر.
موتورهای جست و جو نرم افزارهایی هستند که کاربران با کمک آن ها اطلاعات مورد نیازشان را پیدا می کنند. هر کدام از این موتورهای جست و جو الگوریتم های خودشان را برای رتبه بندی سایت ها دارند اما آیا لازم است ما با تمام موتورهای جست و جو آشنا باشیم؟ خیر! چرا؟ به دلیل اینکه گوگل تقریبا تنها موتور جست و جویی است که اهمیت دارد:
همانطور که می بینید گوگل به تنهایی ۹۲.۳۱ درصد از کل استفاده از موتورهای جست و جو را به خود اختصاص می دهد بنابراین نیازی به صرف وقت و هزینه و یادگیری فاکتورهای موتورهای جست و جوی دیگر نیست. همچنین بسیاری از این الگوریتم ها و فاکتورها تا حد زیادی مشترک هستند بنابراین اگر وب سایت خود را برای گوگل بهینه سازی کنید به احتمال زیاد آن را برای Bing و Yahoo نیز بهینه سازی کرده اید.
نحوه عملکرد موتورهای جست و جو بدین شکل است که ابتدا یک وب سایت را crawl می کنند یعنی در آن «می خزند» و تمام اطلاعات آن (متن ها، لینک ها و غیره) را دریافت می کنند. این کار معمولا توسط رباتی انجام می شوند که به آن crawler می گوییم.
در مرحله بعدی این اطلاعات index می شوند که یعنی موتورهای جست و جو اطلاعات را بر اساس الگوریتم های خودشان مرتب کرده و فهرست بندی می کنند و در دسته بندی های خاصی قرار می دهند.
در مرحله سوم کاربری عبارتی را در آن موتور جست و جو وارد می کند. در این حالت موتور جست و جو از بین صفحات index شده جست و جو می کند و بر اساس الگوریتم خاصی برخی از وب سایت ها با ترتیب خاصی از index انتخاب می شوند. به لیست انتخاب شده SERP یا Search Engines Results Page (به معنی «صفحه نتایج موتور جست و جو») می گوییم. در نهایت این نتایج به کاربر نمایش داده می شود.
همانطور که گفتم گوگل از فاکتورهای مختلفی برای الگوریتم خودش استفاده می کند که شامل کیفیت محتوا، زبان و محل جغرافیایی کاربر، میزان ارتباط پیج با عبارت جست و جو شده که بعضا به آن کوئری نیز می گوییم و الی آخر. علاوه بر این گوگل هر سال این الگوریتم را به روز رسانی می کند و آن را از طریق حساب توییتری خود اعلام می کنند.
موتورهای جست و جو تا حد ممکن سعی می کنند قوانین و فاکتورهای مربوط به رتبه بندی خود را مخفی نگه دارند چرا که اگر ما با سیستم آن ها آشنا باشیم احتمال سوء استفاده از آن بسیار بالاتر می رود. با این حال طی تحقیقات مختلف بسیاری از این فاکتورهای اصلی کشف شده اند و در برخی از موارد خود گوگل برخی از آن فاکتورها را تایید کرده است. به عنوان یک وب مستر بهتر است همیشه روی فاکتورهای تایید شده تمرکز کنید و به بی راهه نروید. تصویر زیر ۱۰ مورد از مهم ترین فاکتورهای گوگل برای رتبه بندی را نمایش می دهد:
اگر دقت کنید ۵ مورد از ۱۰ مورد بالا مربوط به کیفیت محتوا هستند بنابراین آن را جدی بگیرید. دیگر مواردی که از فاکتورهای مهم روی سئوی سایت شما هستند می توانیم به موارد زیر اشاره کرد:
سوال: آیا کل فرآیند انتخاب وب سایت ها و نتایج SERP بر اساس الگوریتم است؟
پاسخ: خیر. گوگل هزاران کارمند خاص را برای بررسی کیفیت و اعتبار لینک ها استخدام کرده است که به Search Quality Raters (به معنی ارزیاب کیفیت جست و جو) معروف هستند. این افراد از قوانین مخصوص و سخت گیرانه خودشان پیروی می کنند تا محتوای وب سایت های مهم (مثلا وب سایت هایی که به سلامت و اقتصاد افراد جامعه وابسته هستند) را به صورت جداگانه بررسی کنند. این افراد رتبه بندی شما را به صورت مستقیم تغییر نمی دهند اما نظرشان در الگوریتم گوگل تاثیر گذار است و به صورت غیر مستقیم باعث ایجاد تغییر می شوند.
جست و جو و مطالعه کلیدواژه ها باید قدم اول شما در سئو باشد. کلیدواژه در سئو به عبارات و کلماتی اشاره می کند که کاربران در موتورهای جست و جو وارد می کنند. هر چه یک کلیدواژه بیشتر جست و جو شده باشد طبیعتا ترافیک بیشتری را نیز به خود اختصاص می دهد. کلیدواژه ها در دو جنبه خاص اهمیت بسیار زیادی پیدا می کنند:
حالا که می دانیم کلیدواژه ها اهمیت بالایی دارند باید بدانیم چطور می شود آن ها را پیدا کرد. قدم اول برای این کار پیدا کردن seed keywords یا کلیدواژه های هسته ای است. این کلیدواژه ها هسته اصلی برای دیگر کلیدواژه ها هستند بنابراین باید از آنجا شروع کنید. به طور مثال اگر یک وبلاگ در مورد قهوه دارید کلیدواژه های هسته ای شما چیز هایی مانند «قهوه» «دانه های قهوه» «قهوه ساز» «اسپرسو» و امثال آن می باشد. کلماتی بسیار کلی که وارد جزئیات نمی شوند.
در قدم بعدی باید کلیدواژه های هسته ای خود را وارد عمل کنیم. ساده ترین راه برای شناسایی کلیدواژه ها از کلیدواژه های هسته ای، مراجعه به گوگل و نگاه کردن به نتایج پیشنهاد آن است!
همانطور که می بینید مثال بالا قابلیت Google Autocomplete را نشان می دهد که یعنی در هنگام جست و جو گوگل پیشنهاداتی را به جست و جوی شما اضافه می کند. کافی است کلیدواژه های هسته ای خود را با حروف مختلف الفبا ترکیب کنید تا پیشنهادات جدید بگیرید (مثلا «قهوه ا» و «قهوه ب» و «قهوه س» و الی آخر). همچنین قسمت People Also Ask و بخش Related Searches می توانند پیشنهادات بسیار خوبی به شما بدهند.
اما در بسیاری اوقات جست و جوی کلیدواژه ها بدین شکل از نظر زمان به صرفه نیست. در این حالت شما می توانید از ابزارهای کلیدواژه استفاده کنید. این ابزارها به دو دسته رایگان و پولی تقسیم می شوند. از ابزارهای رایگان می توان به AnswerThePublic و Google Search Console و Wordstream Keyword Tool و Keyword Surfer اشاره کرد. این ابزارها بسیار کاربردی هستند و با جست و جوی یک کلیدواژه صد ها کلیدواژه مربوط را به شما نشان می دهند. تنها عیب این ابزارها نداشتن سیستم های تحلیل پیشرفته و ارائه گزارش است. این مورد را معمولا فقط در ابزارهای پولی مانند KWFinder خواهید دید.
زمانی که در رابطه با کلیدواژه ها تحقیق می کنید باید به سه شاخصه اصلی آن ها توجه کنید:
بیایید معنی این سه را بررسی کنیم. در سال های قبل جست و جوی کلیدواژه ها معمولا فقط روی حجم جست و جویشان متمرکز بود. وب مستران چنین کلیدواژه هایی را به شدت در محتوای خود تزریق می کردند تا موتورهای جست و جو را گول بزنند و ترافیک ارگانیک به وب سایت خود را افزایش بدهند اما امروزه کلیدواژه ها بسیار پیچیده تر شده اند و چنین روش هایی جواب نخواهند داد.
بسیاری از متخصصین حوزه سئو پیشنهاد می کنند به جای تمرکز روی حجم جست و جوی کلیدواژه ها روی کلیدواژه های Long-tail یا «دُم بلند» تمرکز کنید، یعنی کلیدواژه هایی که خاص تر هستند و تعداد واژگان بیشتری دارند (یادتان باشد کلیدواژه ها می توانند یک عبارت نیز باشند و لزوما واژه نیستند). چرا؟ به دلیل اینکه دشواری گرفتن رتبه در این کلیدواژه ها بسیار کمتر است. همچنین برخی از تحقیقات نشان می دهد که حدودا ۷۰ درصد از کل ترافیک از long-tail keyword می آید:
shoes یعنی «کفش» و running shoes یعنی «کفش مناسب دویدن» و best running shoes for kids یعنی «بهترین کفش مناسب دویدن برای کودکان». همانطور که می بینید آخرین مورد که یک کلیدواژه دُم بلند یا long-tail است خاص تر بوده و طولانی تر است. محور conversion (به معنی «تبدیل») به میزان تبدیل کاربران به مشتری اشاره می کند که در کلیدواژه های دم بلند بیشتر است. چرا؟ به دلیل اینکه چنین افرادی که به دنبال یک چیز خاص هستند معمولا تحقیقات خود را انجام داده اند و احتمال خرید بیشتری دارند. البته عیب این روش این است که حجم جست و جو ها (محور search volume) بسیار پایین تر است.
حقیقت این است که اگر یک وب سایت جدید باشید، رتبه گیری برای کلیدواژه های پر حجم تقریبا غیر ممکن است. البته این بدین معنی نیست که نباید برای این کار تلاش کنید. بعد از مدتی که جای پای خود را ثابت کردید باید به فکر رقابت در سطوح بالا نیز باشید. همه چیز به درجه دشواری رتبه گیری در آن کلیدواژه بستگی دارد. دشواری کلیدواژه معمولا از صفر تا صد در نظر گرفته می شود به طوری که هر چه این عدد بالاتر باشد گرفتن رتبه بالا در آن سخت تر خواهد بود.
به طور مثال تصویر بالا از ابزار پولی KWFinder است و سختی رتبه گیری در کلیدواژه های مرتبط با سئو را نشان می دهد. همانطور که می بینید ممکن است دشواری کلیدواژه در ابزارهای مختلف برای یک کلیدواژه واحد یکسان باشد. این مسئله بدین دلیل است که معیار های محاسبه این شاخص در ابزارهای مختلف متفاوت است اما این موضوع نفع و ضرری برای ما ندارد. مهم این است که هنگام مقایسه دشواری کلیدواژه ها از یک ابزار واحد استفاده کنید و بین ابزارها جا به جا نشوید.
در نهایت به بحث مرتبط بودن کلیدواژه می رسیم که به دو سوال اصلی پاسخ می دهد:
هر کاربری زمانی که چیزی را جست و جو می کند یک هدف خاص را دارد. در کل اهداف کاربران را می توان به چهار دسته تقسیم بندی کرد:
تصویر زیر مثال هایی از این چهار دسته را به شما نشان می دهد:
تصور کنید یک فروشگاه لوازم ورزشی دارید و می خواهید برای کلیدواژه «بهترین دستکش بوکس» رتبه گیری کنید. این کلیدواژه حجم خوبی دارد و همچنین دشواری زیادی ندارد اما مشکل دیگری وجود دارد. اگر دقت کنید با جست و جوی این کلیدواژه و مطالعه صفحه SERP (نتایج) متوجه خواهید شد که لینک هیچ فروشگاهی در نتایج اول نیامده است، بلکه همه نتایج اول مربوط به صفحات ارزیابی و بررسی بهترین دستکش ها هستند. چرا؟ به دلیل اینکه این کلیدواژه از نظر گوگل commercial یا تبلیغاتی است و هدف کاربر از این جست و جو transactional (تراکنشی) نیست. بنابراین اگر قصد فروش دارید، تلاش در رتبه گیری برای این کلیدواژه کار اشتباهی است.
اگر محتوای سایت شما سطحی و به درد نخور است مطمئن باشید هزاران تکنیک سئو نیز به شما کمک نخواهد کرد. از آنجایی که محتوا بسیار مهم است ما در این بخش به برخی از تکنیک های مهم برای بهینه سازی محتوا اشاره خواهیم کرد.
همانطور که قبلا توضیح دادم تکنیک های «از هر دری سخنی» در سئو کارآمد نیستند بنابراین باید موضوع وب سایت خودتان و همچنین نیاز کاربران خود را بشناسید. من در بخش قبل توضیح دادم که چطور می توانیم کلیدواژه ها را پیدا کنیم اما کلیدواژه لزوما به معنی موضوع نیست. به طور مثال تمام کلیدواژه های «چطور وبلاگ درست کنیم» «چطور وبلاگ بسازیم» «چطور وبلاگ رایگان داشته باشیم» و غیره همگی یک موضوع هستند و آن هم نحوه ساخت وبلاگ خواهد بود. ساختن پست های متفاوت در مورد هر کدام از این موضوعات اصلا کار عاقلانه ای نیست چرا که در این حالت مطالب ما بسیار کوتاه و سطحی می شوند.
زمانی که موضوع خود را انتخاب کردید به کلیدواژه ها برگردید و یک کلیدواژه هدف (target keyword یا focus keyword) را انتخاب کنید. فرمول سئو بدین شکل است که هر صفحه باید یک موضوع داشته باشد و هر موضوع باید یک کلیدواژه هدف داشته باشد. بر اساس سه معیاری که قبلا توضیح دادم (حجم کلیدواژه، دشواری کلیدواژه و مرتبط بودن آن) کلیدواژه هدف را برای هر صفحه خود انتخاب کنید.
بحث بعدی مرتب کردن موضوعات است. یکی از روش های عالی برای مرتب کردن موضوعات content hub ها هستند. content hub مجموعه ای از صفحات هستند که از نظر موضوعی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. این صفحات علاوه بر مشخص کردن کلیت موضوع برای خواننده، به او اجازه می دهند به زیرموضوعات دیگر نیز دسترسی داشته باشد و جذب مطالب دیگر وب سایت شما شود. معمولا دو بخش اصلی در مطالب، کاندیدای مناسبی برای content hub ها هستند:
این کار سه مزیت اصلی دارد:
زمانی که کلیدواژه هدف خود را انتخاب کردید باید از آن برای بهینه سازی صفحه خود استفاده کنید. در لیست زیر مجموعه ای از عناصر HTML را می بینید که بهتر است در آن ها از کلیدواژه هدف استفاده کنید:
شما می توانید مثال ساده ای از این موارد را در تصویر زیر مشاهده کنید:
یکی از کج فهمی های موجود در حوزه سئو کلیدواژه های LSI هستند. چیزی به نام کلیدواژه LSI وجود ندارد اما بسیاری از کاربران تصور می کنند چنین چیزی وجود دارد. به زبان ساده کلیدواژه LSI یعنی ابتدا کلیدواژه ای را پیدا کنیم و سپس کلیدواژه های مرتبط با آن و کلمات هم معنی آن را در سر تا سر مطالب خود پراکنده سازید. این کار کاملا اشتباه است. کلمه LSI مخفف latent semantic indexing می باشد اما کاری که توضیح دادم هیچ ربطی به الگوریتم latent semantic indexing ندارد. پیروی از چنین روشی متن شما را مصنوعی کرده و رضایت کاربران را کاهش می دهد. همچنین می تواند باعث ایجاد keyword stuffing (استفاده بیش از حد از کلیدواژه ها) و جریمه شدن توسط گوگل شود.
آقای جان مولر (John Mueller) یکی از وبمستران و تحلیل گران گوگل در این باره می گوید: «چیزی به نام کلیدواژه LSI وجود ندارد. هر کسی که غیر از این را به شما بگوید اشتباه کرده است، متاسفم».
قبلا هم درباره کیفیت محتوا توضیح دادیم بنابراین تکرار مکررات را کنار می گذاریم. امروزه رتبه گیری برای یک کلیدواژه از ده سال قبل بسیار سخت تر شده است چرا که تعداد وب سایت ها بسیار بیشتر شده و فضای وب تا حد زیادی اشباع شده است. آیا این به معنی انتهای کار است؟ خیر.
یادتان باشد که یک استراتژی بسیار عالی برای تولید محتوای بهتر این است که رقیبان خود در حوزه کاریتان را رصد کنید. مثلا اگر می خواهید در زمینه قهوه مطلب بنویسید کلیدواژه های مربوط به این حوزه را جست و جو کرده و وب سایت های اول و دوم را بررسی کنید. این وب سایت ها چه کاری کرده اند که بالاترین رتبه را کسب کرده اند و تفاوتشان با وب سایت های دیگر که رتبه نگرفته اند چیست؟
بر اساس این استراتژی می توانید مطالبی را تولید کنید که به مطالب 10x content معروف هستند یعنی مطالب ده برابری یا مطالبی که ده برابر بهتر از اولین نتایج جست و جو باشند. چطور؟ تولید محتوای ده برابر بهتر خودش به سه قسمت اصلی تقسیم می شود: کیفیت بهتر، طراحی بهتر و تجربه کاربری بهتر. ما در این بخش هر سه مورد را بررسی خواهیم کرد.
کیفیت بهتر شامل چنین مواردی می شود:
بسیاری از وبمستران تصور می کنند لینک دادن به سایت های دیگر باعث ضربه خوردن آن ها می شود اما چنین چیزی در هیچ تحقیقی اثبات نشده است بلکه برعکس آن صادق است! یعنی لینک دادن به وب سایت های معتبر و البته مرتبط باعث می شود گوگل آشنایی بهتری از هدف سایت شما داشته باشد و بداند که برای ادعاهای خود از نوعی سندیت استفاده می کنید.
طراحی و رابط کاربری بهتر شامل موارد زیر می باشد:
همانطور که می دانید طراحی سایت شما و رابط کاربری آن (UI) با تجربه کاربری (UX) رابطه ای مستقیم دارد بنابراین در نهایت به تجربه کاربری بهتر می رسیم:
بسیاری از متخصصین حوزه سئو اعتقاد دارند طول محتوای شما بر سئوی آن مطلب تاثیرگذار است. یکی از تحقیقاتی که توسط مجموعه backlinko انجام شده است نشان می دهد که مطالبی با حدود ۲۰۰۰ واژه رتبه گیری بهتری دارند.
با اینکه این تحقیق ظاهرا صحیح است و مطالب طولانی تر رتبه گیری بهتری در گوگل دارند (مطالب کوتاه معمولا عمق مناسبی برای گوگل ندارند) اما این مسئله مساوی با تعداد کلمات بیشتر نیست! مطالب طولانی تر رتبه گیری بهتری دارند چرا که موضوع را به صورت کامل تری پوشش می دهند و عمق بیشتری دارند نه اینکه فقط تعداد کلماتشان بیشتر باشد.
برای اثبات این موضوع به تحقیق خانم جولیا مکوی (Julia McCoy) اشاره می کنیم. خانم مکوی می گوید هیچ پستی در وبلاگ شما نباید کمتر از ۲۰۰۰ کلمه باشد. ایشان برای تحقیق در این رابطه یک وب سایت جدید را راه اندازی کردند و ۱۱ پست جدید را در آن منتشر کردند البته با این شرط که هر پست حداقل ۵۰۰۰ کلمه باشد. نتیجه این تحقیق نشان داد که فقط پس از ۳ ماه اکثر آن مقالات در کلیدواژه هدف خود (focus keyword) رتبه گرفتند! خانم مکوی توضیح می دهد که طبیعتا هیچکس نمی تواند در مورد موضوعی که نمی داند و تخصصی در آن ندارد ۵۰۰۰ کلمه بنویسد مگر آنکه از جملات تکراری استفاده کنید یا به طور کل ادعاهایی را از خودتان بسازید بنابراین سعی نداشته باشید که محتوای ۱۰۰۰ کلمه ای را آنقدر طولانی کنید که به ۲۰۰۰ کلمه برسد.
طبیعتا پیچیدن نسخه برای تمام وب سایت ها روی ۲۰۰۰ کلمه کار صحیح نیست. مثلا اگر در رابطه با نحوه ساخت حساب کاربری در گوگل مطلب می نویسید، پست شما نسبتا کوتاه خواهد بود چرا که ساخت حساب کاربری بسیار آسان است اما اگر در مورد راه اندازی یک سرور مطلب می نویسید پست شما بسیار بیشتر از ۵۰۰۰ کلمه خواهد بود. بنابراین راه حل چیست؟ یک راه حل مناسب این است که کلیدواژه هدف خود را در گوگل جست و جو کنید و ببینید رتبه های اول چه تعداد کلمه ای را برای آن پست خاص در نظر گرفته اند. معمولا با میانگین گیری از این نتایج متوجه می شوید که حدود مطلب کجاست. مثلا اگر به دنبال آموزش جامع سئو باشیم معمولا مقالاتی را می بینیم که بیشتر از ۱۰ هزار کلمه هستند!
در نهایت به یاد داشته باشید که همبستگی لزوما به معنی وجود رابطه علت و معلولی نیست. بین مقالات طولانی و سئو یک همبستگی مثبت وجود دارد اما این بدین معنی نیست که یکی علت دیگری است.
زوال مطلب یکی از مواردی است که به سئوی سایت شما ضربه می زند. زوال مطلب یعنی قدیمی شدن مقالات شما. آقای اندرو تیت (Andrew Tate)، یکی از محققان حوزه سئو، در تحقیقات خود متوجه شد که اکثر مقالات محبوب در گوگل چرخه زندگی خاصی را دارند:
در تصویر بالا محور x (افقی) زمان و محور y (عمودی) ترافیک ورودی به آن مقاله است. همانطور که می بینید هر مقاله در ابتدا ترافیک بسیار زیادی را دارد اما به مرور زمان از آن کم می شود، سپس دوباره اوج می گیرد و در نهایت رو به زوال می رود تا اینکه به صفر می رسد. چطور می توان از این مسئله جلوگیری کرد؟ پست های خود را مرتبا به روز رسانی کنید. گوگل می تواند سرعت و تعداد دفعات به روز رسانی مطالب را تشخیص بدهد و هر چه مطلبی را بیشتر به روز کنید، بیشتر باب طبع گوگل خواهید بود.
البته هر مطلبی نیاز به آپدیت شدن ندارد. به طور مثال اگر در دنیای آشپزی هستید می دانید که طرز تهیه یک نوع آش از صد سال پیش تا حالا بدون تغییر بوده است اما اگر در دنیای برنامه نویسی هستید می دانید که هر ماه تغییرات جدیدی در تکنولوژی ها ایجاد می شود بنابراین مقالات شما به شدت نیاز به آپدیت شدن دارند. در عین حال حتی اگر مقالات آشپزی می نویسید بهتر است کمی نوشته هایتان را به روز کنید و هر از گاهی حداقل جمله بندی آن ها را تغییر بدهید.
در این زمینه ابزار رایگانی توسط تیم Animalz توسعه داده شده است که به حساب Google Analytics شما متصل شده و بر اساس پایین رفتن ترافیک ورودی به یک مطلب به شما هشدار می دهد که بهتر است آن را به روز رسانی کنید.
هر بار بحث به روز رسانی مطالب پیش می آید عده ای سوال می کنند ویرایش مطالب قبلی بهتر است یا اینکه مطالب به روز شده را در قالب پست جدیدی منتشر کنیم؟ قاعده کلی این است که اگر به روز رسانی جزئی است، همان پست قبلی را ویرایش کنید اما اگر یکی از حالت های زیر پیش آمده است بهتر است پست جدیدی را منتشر کنید:
انتشار پست جدید به شما کمک می کند که به کاربران خود اعلام کنید پست مورد نظر دچار تغییرات اساسی شده است و باید آن را دوباره مطالعه کنند.
سئوی فنی از مباحث مهمی است که تقریبا همه افراد با آن آشنا هستند. ما در این فصل می خواهیم جنبه های مختلف سئوی فنی را با هم بررسی کنیم و بهترین روش های پیاده سازی آن را یاد بگیریم.
لینک های داخلی به لینک های گفته می شود که در مطالب شما وجود دارد و به دیگر مطالب سایت خودتان اشاره می کند. مثلا در مقاله X از سایت خودتان یک لینک به مقاله Y از سایت خودتان داشته باشید. البته این فقط یک نوع لینک داخلی است. نوع دیگری از لینک های داخلی همان منوی navigation سایت شما است چرا که یک لینک به صفحه ای دیگر درون وب سایت شما است. هر لینکی در سایت شما که کاربر را به سایت دیگری هدایت نکند یک لینک داخلی محسوب می شود.
لینک های داخلی crawlability (قابلیت خوانده شدن توسط ربات های گوگل) سایت شما را افزایش می دهند که یک نکته مثبت است. از طرف دیگر لینک های داخلی تجربه کاربری و درگیری کاربران با مطالب شما را نیز بهبود می بخشند. چطور؟ لینک های داخلی به کاربران کمک می کنند که وارد مقاله شده و از آنجا به مقالات دیگر بروند که خودش باعث می شود نیاز کاربر به دیگر وب سایت ها کمتر باشد. در نهایت باید گفت که لینک های داخلی سایت شما را منسجم نشان می دهند بنابراین از نظر گوگل اعتبار مقالات شما بالاتر می رود.
قانون کلی لینک های داخلی بدین شکل است که هر صفحه باید حداکثر ۳ کلیک با صفحه اصلی سایت (homepage) فاصله داشته باشد. تصویر زیر این حالت را به خوبی توضیح می دهد:
بهتر است این قانون را در هنگام طراحی منو های navigation و هر لینک داخلی دیگری در نظر بگیرید. همچنین در هنگام ایجاد لینک های داخلی که در متن یک پست هستند و به پست دیگری اشاره می کنند از انتخاب عباراتی مانند «بیشتر بخوانید» برای متن لینک اجتناب کنید. چرا؟ به دلیل اینکه ربات های گوگل از متن لینک برای شناسایی آن و ایجاد پیوند بین صفحه فعلی و صفحه لینک استفاده می کنند. اگر تمام لینک های داخلی شما متن «بیشتر بخوانید» یا «این لینک» را داشته باشند ربات گوگل را تا حدی سر در گم می کنید.
نقشه سایت به فایلی گفته می شود که ساختار کاملی از تمام لینک های وب سایت شما را دارد. این فایل معمولا بدین منظور ساخته می شود که موتورهای جست و جو بتوانند آن را پیدا کرده و با مطالعه آن به راحتی به تمام محتوای شما دسترسی داشته باشند. گوگل در این باره توضیح می دهد که چه سایت هایی نیاز به sitemap دارند:
اگر وب سایت شما در یکی از دسته های بالا قرار نمی گیرد یعنی لزوما نیازی به sitemap ندارید. در عین حال باید بگویم که sitemap ها به شما ضرر نمی رسانند بنابراین داشتن آن ها از جهت محکم کاری خوب است.
زمانی که از HTTP استفاده می کنید، تعاملات بین شما و سرور یک سایت رمزنگاری نمی شود بنابراین اگر فردی بین سیستم شما و سرور سایت مورد نظر باشد می تواند به داده های رد و بدل شده دسترسی کامل داشته باشد. یکی از این افراد همان ISP یا شرکت ارائه دهنده سرویس اینترنت است (شرکت هایی مانند مخابرات، شاتل، صبانت و غیره). این در حالی است که استفاده از HTTPS تعاملات شما و سایت مورد نظر را رمزنگاری می کند بنابراین ISP شما فقط می داند که به چه سایتی مراجعه کردید اما دیگر نمی داند دقیقا در چه صفحه ای از آن سایت هستید یا چه اطلاعاتی بین شما و سایت رد و بدل شده است.
طبیعتا به غیر از ISP ها هکر ها نیز می توانند اطلاعات شما را بدین شکل بدزدند بنابراین گوگل از سال ۲۰۱۴ به HTTPS اهمیت می دهد. البته جای نگرانی نیست چرا که در دنیای امروزی سرویس های رایگانی مانند Let’s encrypt وجود دارند که به شما اجازه می دهند HTTPS را در دامنه خود فعال کنید.
Mobile-friendliness یا سازگار بودن طراحی سایت شما با صفحات کوچک مانند صفحات موبایل های هوشمند یکی دیگر از موارد بسیار مهم در سئوی سایت شما است. از سال ۲۰۱۹ گوگل از mobile-first indexing استفاده می کند که یعنی اکثر وب سایت ها ابتدا از نسخه موبایلشان ایندکس می شوند، نه نسخه دسکتاپ! با این حساب داشتن طراحی مناسب موبایل ها از هر راهی (طراحی واکنش گرا یا تغییر دامنه برای دستگاه های موبایل) بسیار مهم است. از نکات مهم چنین طراحی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
اگر مطمئن نیستید که وب سایت شما مناسب کاربران موبایل است بهتر است از ابزار mobile-friendly test گوگل استفاده کنید. این ابزار به شما توضیح می دهد که وضعیت سایت شما از نظر طراحی برای موبایل ها چگونه است.
سرعت بارگذاری سایت شما و صفحات آن از معیار های بسیار مهم سئو است. بر طبق چندین تحقیق متعدد کاربران بیشتر از چند ثانیه منتظر بارگذاری صفحات شما نمی شوند بنابراین اگر سرعت بارگذاری صفحات شما کُند باشد کاربران صفحه را می بندند و گوگل این موضوع را تشخیص می دهد. گوگل نیز رسما تایید کرده است که سرعت بارگذاری صفحات جزو شاخص های مهم سئو است.
ابزارهای زیادی برای تست سرعت صفحات شما وجود دارد و شناخته شده ترین آن ها Google PageSpeed Insights می باشد. این ابزار توسط گوگل ساخته شده است بنابراین کاملا قابل اعتماد است. با وارد کردن آدرس سایت خود در این سایت، عملیات تحلیل شروع می شود و نهایتا نمره ای از ۱۰۰ به شما داده می شود. هر نمره ای بالای ۹۰ عالی است و حالت ایده آل خواهد بود.
برای داشتن یک وب سایت پر سرعت باید به چند مورد توجه کرد. اولا از یک شرکت ارائه دهنده خدمات میزبانی با کیفیت استفاده کنید. طبیعتا هیچ چیزی در این دنیا رایگان نیست و اگر سروری دارید که هزینه آن ماهانه ۵ هزار تومان است نباید انتظار سرعت را از آن داشته باشید. به محض اینکه تعداد کاربران بالا بروند این دسته از سرور ها به شدت درگیر شده و زمان بارگذاری را به شدت بالا می برند. علاوه بر قیمت، مکان جغرافیایی سرور نیز مهم است. به طور مثال اگر در ایران هستید سرور خود را از آمریکا نخرید چرا که ارسال و دریافت درخواست به آمریکا طبیعتا کُند تر از ارسال و دریافت پاسخ به ایران است.
نکته دوم استفاده از caching است. caching یا کش کردن بخشی از وب سایت به فرآیندی گفته می شود که طی آن مرورگر کاربر یا سرور خود شما صفحات را می شناسند و نیازی به ساخت دوباره آن ها یا دانلود تمام منابع آن ندارند. به زبان ساده تر کشینگ به دو بخش تقسیم می شود:
نکته مثبت دیگر در افزایش سرعت سایت استفاده از سرویس AMP گوگل است. AMP مخفف عبارت Accelerated Mobile Pages یا صفحات موبایل تسریع شده است و در عمل بدین شکل عمل می کند که نسخه ای ساده و کم حجم از سایت شما روی سرور های AMP گوگل قرار گرفته و به کاربر ارسال می شود. AMP مناسب وب سایت هایی است که محتوای سنگین دارند (مانند وب سایت های خبری یا مجلات آنلاین). اگر وب سایت شما وردپرسی است می توانید از پلاگین رسمی وردپرس برای AMP استفاده کنید.
پیشنهاد بعدی برای افزایش سرعت سایت، غیر فعال کردن اسکریپت های اضافی و third-party است. third-party چیست؟ اسکریپت هایی که روی سرور خودتان قرار دارند first-party script هستند چرا که شما شخص اول هستید، اسکریپت هایی که روی دامنه دیگری قرار دارند third-party script هستند چرا که توسط شخص سومی ارائه می شوند. مثال هایی از این اسکریپت ها پلاگین های وردپرسی، اسکریپت های تحلیل آماری، ویجت های چت با پشتیبانی و غیره هستند. البته برخی اوقات واقعا به این اسکریپت ها نیاز داریم. در این حالت بهتر است اولا فقط از سرویس هایی استفاده کنید که واقعا برایتان ضروری هستند (مثلا برای هر قابلیت کوچکی در سایتتان از یک پلاگین وردپرسی جداگانه استفاده نکنید) و دوما فعال سازی و دانلود این دسته از اسکریپت ها را تا حد ممکن به تعویق بیندازید.
پیشنهاد پنجم بهینه سازی تصاویر است. در تمام مطالعات و حتی تحلیل های شخصی خودم، بزرگترین عامل کُند شدن صفحات استفاده از تصاویر بزرگ بوده است. بهینه سازی تصاویر به چند دسته مختلف تقسیم می شود. بیایید به تمام این فاکتورها نگاهی بیندازیم.
نکته اول: از فرمت فایل صحیح استفاده کنید. هر فرمتی از تصاویر دارای مزایا و معایبی است و انتخاب فرمت صحیح بسیار مهم است:
نکته دوم: سایز صحیح را برای تصاویر خود انتخاب کنید. بسیاری از افراد زحمت ویرایش تصاویر را به خودشان نمی دهند و در عوض تصاویر را با رزولوشن بسیار بالا در وب سایت قرار می دهند. مثلا اگر عرض ستون محتوا در سایت شما 800px (یعنی ۸۰۰ پیکسل) است نباید از تصاویری با عرض 2500px استفاده کنید. بزرگترین اشتباه این است که تصاویر را با CSS کوچک تر کنید چرا که در ظاهر تصویر را کوچک کرده اید اما در عمل همان تصویر قبلی توسط کاربر دانلود شده و حجم آن تغییری نمی کند.
نکته سوم: تصاویر خود را فشرده سازی کنید. ابزارهای بسیار زیادی برای فشرده سازی تصاویر وجود دارد، کافی است عبارت image compression tool را در گوگل جست و جو کنید. از ابزارهای خوب در این زمینه می توان به Imagify و ShortPixel و Tiny PNG اشاره کرد.
نکته چهارم: از لود تنبل (lazy loading) استفاده کنید. لود تنبل یعنی به جای بارگذاری تمام تصاویر در همان ابتدا، فقط تصاویر را بارگذاری می کنیم که در چشم انداز اولیه سایت دیده می شوند و تصاویر پایین صفحه را فقط در صورتی بارگذاری می کنیم که کاربر به آن قسمت اسکرول کند.
alt یکی از attribute ها یا خصوصیاتی است روی تگ های <img> قرار می گیرد و تصویر مورد نظر را توصیف می کند، مثلا اگر تصویر شما تصویر لوگوی سایت روکسو است آن را برابر با roxo.ir logo قرار می دهید. این خصوصیت ساده از دو نظر بسیار مهم است:
اگر می خواهید بدانید که چه زمان هایی باید از alt استفاده کنید، بهتر است به راهنمای انتخاب متن alt از کنسرسیوم جهانی وب مراجعه کنید. برای نوشتن alt خوب معمولا باید سه نکته را رعایت کنید:
alt ما در تصویر بالا تمام این نکات را رعایت کرده است. علاوه بر این باید نام فایل خود را نیز به صورت توصیفی و مناسب انتخاب کنید. مثلا yellow-apple.jpeg همیشه بهتر از DCIM1523.jpeg است. همچنین می توانید از caption یا زیرنویس برای تصاویر خود استفاده کنید یا برایشان title قرار دهید.
تگ title عنوان صفحه HTML شما را مشخص می کند در حالی که تگ های meta description توضیحاتی را در رابطه با آن صفحه ارائه می دهند. نکته بسیار مهم اینجاست که این تگ ها در صفحه SERP (نتایج جست و جو) نمایش داده می شوند:
نوشتن متن مناسب و جذاب در تگ title و meta description از موضوعات بسیار مهم در سئو است چرا که اولین چیزی که کاربران می بینند این دو نوشته است و اگر این دو نوشته خوب باشد آن ها جذب سایت شما خواهند شد. سوال اینجاست که چطور این تگ ها را به شکل درست و جذاب بنویسیم؟
نکته اول: از کلیدواژه هدف (focus keyword یا target keyword) استفاده کنید. قبلا هم در این مقاله گفته بودم که title و meta description جای مناسبی برای قرار دادن کلیدواژه هدف است. در صورتی که ممکن است کلیدواژه هدف خود را در ابتدای متن این دو تگ قرار بدهید تا اولین چیزی باشد که کاربر می خواند اما اگر ممکن نبود سعی نکنید به زور جمله ای عجیب و غریب بنویسید که کلیدواژه هدف را در ابتدایش دارد.
نکته دوم: توجه داشته باشید که عرض تگ title حدود 600px و عرض تگ meta description در حدود 960px است. طبیعتا در فضایی ۶۰۰ و ۹۰۰ پیکسلی نمی توان متن زیادی را جا داد بنابراین در این دو تگ داستان نویسی نکنید بلکه مفید و مختصر چیزی را بنویسید که کاربر می خواهد بداند و جذب آن شود. اگر از این حد فراتر بروید متن های اضافی شما توسط گوگل قطع می شوند (علامت ... برای ادامه متن گذاشته می شود). بهتر است برای انتخاب متن این دو تگ به ابزار رایگان شبیه ساز SERP بروید تا ببینید متن های شما چطور برای کاربران نمایش داده می شوند.
نکته سوم: سعی کنید از بقیه لینک ها متمایز و جدا باشد. این کار با استفاده از عناصر خاصی در تگ های title شما ممکن می شود. مثلا استفاده از سوال، عدد، سال، کلمات انگلیسی، کلمات با حروف بزرگ، براکت، نام برند شما، امتیاز دهی و غیره به متمایز تر شدن متن شما کمک می کنند.
قابلیت Featured snippet یکی از قابلیت های گوگل است که در آن علاوه بر ۱۰ نتیجه همیشگی در صفحه SERP یک متن از یک وب سایت انتخاب شده و به عنوان پاسخ سریع نمایش داده می شود. البته Featured Snippet با نام position zero نیز شناخته می شود و حتما شما نیز آن را دیده اید:
سه نوع Featured Snippet در گوگل وجود دارد: پاراگراف ها که معمولا پاسخ به سوالات «چرا» و «چگونه» و «چه زمانی» و «چه چیزی» هستند، لیست ها که معمولا برای لیست کردن آیتم های خاص مانند سبد خرید یا دستورالعمل آشپزی کاربرد دارند و در نهایت جداول که برای مشخص کردن تفاوت بین چند عنصر مختلف (مثلا محصولات سخت افزاری) استفاده می شوند.
بسیاری از وب سایت هایی که Featured Snippet می گیرند اصلا در رتبه اول SERP نیستند اما به خاطر Featured Snippet بالاتر از همه نشان داده می شوند. سوال اینجاست که چطور Featured Snippet بگیریم؟
از ابزارهای جست و جوی کلیدواژه استفاده کرده و سعی کنید Featured Snippet های دیگر و کلیدواژه های مرتبط با آن ها را پیدا کنید. مثلا ابزارهایی مانند KWFinder که البته رایگان نیستند صفحات دارای Featured Snippet را با یک آیکون کوچک در کنار نامشان مشخص می کنند.
با مطالعه این کلیدواژه ها می توانید تا حدی با فرآیند انتخاب گوگل برای Featured Snippet ها آشنا شوید و بفهمید که در حوزه کاری شما (آشپزی، برنامه نویسی و غیره) چه سوالات و کلیدواژه هایی Featured Snippet می گیرند. با این کار می توانید رقیبان خود را رصد کنید و بفهمید که در چه زمینه هایی موفق بوده اند. مثلا featured snippet آن ها در چه بخشی از مقاله شان بوده است؟ یا آیا در آن بخش از تصاویر استفاده کرده اند؟ حجم متنشان چقدر بوده است؟ و الی آخر.
یکی از مهم ترین فاکتورهای گرفتن Featured Snippet پاسخ دادن به سوال کاربر در همان ابتدای مقاله است! بسیاری از مقالات سعی در طولانی کردن بیش از حد مطلب دارند تا کاربران را در صفحه خود نگه دارند اما مدل دیگری از نوشتار و ساختار دهی به مقالات وجود دارد که به آن هرم وارونه یا inverted pyramid می گوییم.
در این مدل از مقاله نویسی شما ابتدا پاسخ کاربر را می دهید و در ادامه مقاله به سراغ بررسی جزئیات و توضیح دادن آن ها می روید.
با اینکه ممکن نیست با قاطعیت بگوییم چه متن هایی featured snippet میگیرند یا اینکه دقیقا چه خصوصیاتی دارند اما با نگاهی ساده به آن ها متوجه می شویم که هر featured snippet معمولا بین ۴۰ تا ۵۰ کلمه است. اگر توضیح ابتدای مقاله شما (پاسخ شما به سوال کاربر) بیش از حد طولانی باشد طبیعتا نمی تواند در یک باکس کوچک جا بگیرد.
بک لینک به لینک هایی گفته می شود که از یک صفحه به صفحه دیگری اشاره می کنند. اگر صفحه A یک لینک به صفحه B داشته باشد می گوییم صفحه A یک لینک خارجی (external link) به صفحه B دارد و از طرف دیگر صفحه B یک بک لینک (backlink) از صفحه A دارد. بر اساس تحقیقات انجام شده، کمیت و کیفیت بک لینک ها نتیجه مستقیمی با رتبه گیری در SERP دارند. اهمیت بک لینک ها آنچنان زیاد است که ما یک فصل را به آن اختصاص داده ایم.
شاید بپرسید چرا بک لینک ها اهمیت دارند؟ بک لینک ها مانند ارجاعات و رفرنس ها در مقالات علمی هستند. یعنی چه؟ یعنی توسعه دهندگان الگوریتم برای موتورهای جست و جو می دانند که اگر چندین وب سایت معتبر به یک صفحه خاص بک لینک بدهند یعنی آن صفحه خاص دارای اطلاعات ارزشمند و قابل اعتمادی است. به ارزشی که یک صفحه از طریق بک لینک به صفحه دیگری می دهد Link equity گفته می شود.
در ابتدای دنیای اینترنت و ظهور گوگل، مهندسان گوگل یک الگوریتم خاص به نام PageRank را ساختند که وظیفه اصلی آن دخیل کردن کمیت و کیفیت بک لینک ها در سیستم رتبه بندی بود.
این الگوریتم سه فاکتور اصلی را در محاسبات خودش تاثیر می داد:
در نظر داشته باشید که معیار PageRank (با نام PageRank metric) با الگوریتم PageRank (با نام PageRank algorithm) یکی نیست. معیار PageRank یک معیار بسیار قدیمی در گوگل بود که رتبه وب سایت ها از صفر تا ۱۰ را مشخص می کرد و در حال حاضر از بین رفته است اما الگوریتم PageRank هنوز هم بخشی از سیستم رتبه بندی گوگل است.
لینک ها انواع مختلفی دارند و شما باید آن ها را بشناسید. در ابتدا بحثی بین لینک های داخلی و لینک های خارجی است اما بسیار ساده است و احتمالا همه شما آن را می شناسید. اگر یک لینک کاربر را از یک صفحه به صفحه دیگری در همان وب سایت ببرد، به آن لینک یک لینک داخلی می گوییم. از طرفی گر یک لینک کاربری را از یک صفحه به صفحه دیگری در وب سایت دیگری ببرد به آن یک لینک خارجی می گوییم.
دسته بندی دیگری وجود دارد که به آن ها لینک های Nofollow می گوییم. این لینک ها خصوصیت " rel=”nofollow را روی خودشان دارند اما این خصوصیت چه معنی دارد؟ این خصوصیت در سال 2005 توسط گوگل معرفی شد و به زبان ساده به ربات های گوگل می گوید که به مطلب لینک شده link equity یا اعتبار ندهد. چرا باید کسی چنین کار را انجام بدهد؟ موارد مختلفی برای استفاده از nofollow وجود دارد:
البته توجه داشته باشید که نهایتا لینک های nofollow هنوز هم باعث انتقال ترافیک به مقصد می شوند چرا که nofollow برای ربات ها است اما کاربران آن را نمی بینند و به هر دلیل روی لینک کلیک می کنند. این مسئله به هیچ عنوان نکته ای منفی نیست.
Link profile یا پروفایل لینکی وب سایت ها یکی دیگر از اصطلاحات مهم سئو است که باید با آن آشنا باشید. پروفایل لینکی به زبان ساده به تمام لینک هایی گفته می شود که به وب سایت شما اشاره می کنند. پروفایل لینکی شما مستقیما با رتبه بندی شما در SERP رابطه دارد، اما چطور؟ اگر فقط چند وب سایت تبلیغاتی و اسپم گونه به وب سایت شما لینک داده باشند، نظر گوگل در مورد شما چه خواهد بود؟ پروفایل لینکی برای گوگل مانند پرسش از اهل محل قبل از ازدواج است! گوگل با بررسی اینکه وب سایت شما از چه وب سایت هایی بک لینک می گیرد متوجه می شود که اعتبار شما چقدر است. یک پروفایل لینکی خوب معمولا دو وجه دارد:
در نظر داشته باشید که مهم ترین عنصر بک لینک، تگ های <a> هستند. متن درون این تگ ها بسیار مهم است که به آن anchor text می گوییم:
<a href=”roxo.ir”>Roxo</a>
عبارت Roxo که بین تگ آغازین و پایانی <a> قرار گرفته است، anchor text نام دارد. Anchor text ها معمولا چند نوع مختلف دارند:
اگر وب سایت های معتبر با anchor text مناسب به شما بک لینک بدهند، در رتبه گیری شما تاثیر مثبتی خواهد داشت. البته به هیچ عنوان نباید سعی کنید لینک هایی پُر از کلیدواژه را با نام خودتان منتشر کنید یا اینکه بخواهید روی یک دسته خاص از لینک ها تمرکز کنید. همانطور که گفتم اگر پروفایل لینکی شما غیر طبیعی باشد، الگوریتم گوگل ممکن است آن را به عنوان تقلب تشخیص داده و جریمه کند. در این حالت ضربه ای جدی به رتبه شما در گوگل وارد می شود.
انواع مختلف بک لینک ارزش های متفاوتی دارند و اینطور نیست که تمام آن ها به یک اندازه تاثیر گذار باشند. جدا از دسته بندی هایی مانند لینک داخلی و خارجی یا لینک عادی و لینک nofollow، فاکتورهای زیادی وجود دارند که بر اساس آن ها اعتبار منتقل شده از طریق دو بک لینک متفاوت خواهد بود. ما در این بخش به بررسی تک تک این موارد می پردازیم.
سایتی که به شما بک لینک داده است باید تا حدی به حوزه کاری شما مربوط باشد. مثلا یک وب سایت آشپزی به یک وب سایت برنامه نویسی بک لینک نمی دهد. اگر دو وب سایت به شما بک لینک بدهند، آن بک لینکی که از حوزه کاری یکسان آمده باشد در نظر گوگل ارزش بیشتری دارد.
همانطور که قبلا هم درباره الگوریتم PageRank گفتم، اگر صفحه ای که به شما بک لینک می دهد پروفایل لینکی خوبی داشته باشد و خودش معتبر باشد، link equity یا اعتبار منتقل شده بیشتر خواهد بود. در حال حاضر هیچ معیاری توسط گوگل برای شناخت میزان اعتبار سایت شما وجود ندارد اما برخی از ابزارهای غیر رایگان دنیای سئو تخمینی از آن را به شما ارائه می دهند.
یکتا بودن یک بک لینک چند شاخصه اصلی دارد. اولین شاخصه در سطح وب سایت است؛ اگر بک لینک از سایتی باشد که تا به حال به شما بک لینک نداده است، ارزش آن بیشتر از زمانی است که یک وب سایت قبلا چند بار به شما لینک داده باشد. به زبان ساده تر داشتن ۱۰ بک لینک از ۱۰ سایت متفاوت بهتر از داشتن ۵۰ بک لینک از یک سایت واحد است. در نظر داشته باشید که داشتن چندین بک لینک از یک سایت چیز بدی نیست (به شرطی که غیر طبیعی و خریداری شده نباشد) و به سایت شما ضربه نمی زند.
شاخصه بعدی در سطح صفحه است. اگر در یک صفحه دو بک لینک به سایت خودتان داشته باشید، آن بک لینکی که در ابتدا آمده است احتمالا اهمیت بیشتری دارد. چرا احتمالا؟ گوگل در سال ۲۰۰۹ فقط اولین تگ <a> را در نظر می گرفت اما امروزه نمی دانیم چه رفتاری دارد. در عین حال حدس می زنیم که این رفتار زیادی تغییر نکرده و هنوز لینک اول اهمیت بیشتری داشته باشد.
شاخصه سوم تعداد لینک های دیگر است. اگر صفحه ای به ۳ سایت دیگر بک لینک بدهد تمام link equity (اعتبار منتقل شده) بین این سه صفحه تقسیم می شود اما اگر صفحه ای به ۳۰ سایت دیگر لینک بدهد یعنی اعتبار بین ۳۰ سایت تقسیم می شود
طبیعتا یک لینک با کیفیت لینکی است که برای شما کاربران جدیدی بیاورد. این مسئله هم از نظر ترافیک ورودی (داشتن کاربر و خریدار جدید) و هم از نظر سئو یک نکته مثبت حساب می شود. گوگل از یک مدل به نام Reasonable Surfer Model استفاده می کند تا پیش بینی کند احتمال کلیک کردن کاربر روی یک لینک چقدر است. این احتمال روی اعتبار منتقل شده به بک لینک تاثیر گذار است.
آقای مت کاتس (Matt Cutts) مسئول قبلی webspam در گوگل در یکی از صحبت های خود گفته است که لینک های ارزشمند باید در ابتدای مقالات قرار داده شوند. هر چه یک بک لینک بالاتر و در چشم تر باشد، از نظر گوگل اعتبار بیشتری دارد.
همانطور که قبلا هم گفته ام anchor text یا متن لینک ها که بین تگ های آغازین و پایانی <a> قرار می گیرد اهمیت زیادی دارد. اگر متن لینک (anchor text) با آدرسِ هدفِ لینک مرتبط باشد ارزش بیشتری دارد. مثلا اگر به یک وب سایت برنامه نویسی لینک می دهید و متن لینک به شکل «بیشتر بخوانید» است، ارزش منتقل شده کمتر از زمانی است که متن لینک به شکل «جزئیات بیشتر در رابطه با الگوریتم گوگل» باشد. این مسئله در رابطه با متون دور لینک نیز صادق است.
link building یا لینک سازی به روش های مختلفی گفته می شود که هدفشان ایجاد بک لینک برای یک وب سایت است. در دنیایی ایده آل بهترین روش برای گرفتن بک لینک داشتن محتوای عالی است اما در دنیای واقعی اینطور نیست. در دنیای واقعی گرفتن بک لینک بدون لینک سازی بسیار سخت است و معمولا کسی به شما لینک نمی دهد. از طرف دیگر رتبه گیری در گوگل بدون داشتن بک لینک مناسب بسیار دشوار خواهد بود.
یکی از تکنیک های لینک سازی، خرید لینک است. اکثر متخصصین سئو به شما خواهند گفت که خرید لینک ارزش ریسک اش را ندارد. اگر گوگل تشخیص بدهد که یک بک لینک توسط شما خریداری شده است، به صورت دستی در سیستم گوگل جریمه می شوید و ضربه ای جدی از نظر رتبه بندی خواهید خورد. از طرف دیگر خرید لینک از وب سایت های معتبر بسیار گران خواهد بود و باید هزینه هنگفتی را صرف این کار کنید چرا که ماجرا با یک یا دو بک لینک حل نمی شود بلکه باید ده ها بک لینک بخرید آن هم به شکلی که گوگل به شما شک نکند.
در عین حال تکنیک های لینک سازی بسیار زیاد هستند (بیشتر از ۶۰ تکنیک متفاوت) که در مقالاتی جداگانه در موردشان بحث خواهیم کرد. امیدوارم از این مقاله آموزش سئو مبتدی استفاده کرده باشید.
منبع: وب سایت mangools
در این قسمت، به پرسشهای تخصصی شما دربارهی محتوای مقاله پاسخ داده نمیشود. سوالات خود را اینجا بپرسید.
در این قسمت، به پرسشهای تخصصی شما دربارهی محتوای مقاله پاسخ داده نمیشود. سوالات خود را اینجا بپرسید.
در این قسمت، به پرسشهای تخصصی شما دربارهی محتوای مقاله پاسخ داده نمیشود. سوالات خود را اینجا بپرسید.