هنر و طراحی روز به روز گسترده تر می شوند و پیچیدگی بیشتر بین سبک های آن در کنار تنیدگی جنبه ها و ابعاد مختلف آنها در یکدیگر، زمینه را برای اشتباه مخاطبان در درک مفاهیم مرتبط با آنها فراهم می کند. برای مثال، درک مفاهیم مرتبط با طراحی گرافیک (Graphic Design) و تصویرسازی و (Illustration) و تفاوت های میان این دو، یکی از رایج ترین اشتباهات بین علاقه مندان عرصه گرافیک در سال های اخیر بوده است.
اما تفاوت بین این دو چیست؟ تفاوت اصلی بین طراحی گرافیک و تصویرسازی در نحوه استفاده و مکان استفاده از آنهاست. به طور معمول، طراحی گرافیک گرایش بیشتر به سمت تبلیغات و اهداف تجاری دارد اما تصویرسازی گرایش بیشتر به مسائل و جنبه های زیبایی و عاطفی دارد. بنابراین طراحان گرافیک بیشتر با مسائل تبلیغاتی، تجاری و رسانه ای سر و کار دارند، در حالی که تصویرسازها بیشتر با جنبه های زیبایی و عاطفی یک طرح سر و کار دارند و خود را درگیر جنبه های هنری آثار گرافیکی می کنند.
بنابراین اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم طراحی گرافیک پیام را انتقال می دهد در حالی که تصویرسازی احساس و عاطفه را منتقل می کند.
بیایید نگاه عمیق تری به این موضوع داشته باشیم و بررسی کنیم هر یک از این سبک های هنری در چه زمان ها و چه مکان هایی کاربرد دارند و اهداف استفاده از هر یک از آنها دقیقا چیست. همچنین بررسی کنیم که اگر این دو موضوع را با یکدیگر ترکیب کنیم چه اتفاقی می افتد؟ در پایان خواهید آموخت که برای پروژه های خود، با توجه به موضوع و هدف آنها باید از کدام یک از این سبک ها استفاده کنید.
هر یک از این موضوعات، روش ها، تکنیک ها، رسانه ها و اهداف خاص خود را شامل می شوند. در ساده ترین تعریف باید گفت طراحی گرافیک انگیزه تجاری و تصویرسازی انگیزه هنری و عاطفی را در خود دارد.
Adrian Shaughnessy طراح گرافیک اینچنین می گوید:
طراحی گرافیک در واقع توانایی انتقال یک پیام (غالبا با زیرساخت های تجاری) به واسطه یک طرح گرافیکی در دنیای مدرن است. اما تصویرسازی به دنبال ابراز و انتقال احساسات و توانایی بازی با روحیات افراد است. بدین ترتیب تزریق تصویرسازی به خون یک شرکت با اهداف تبلیغاتی و تجاری بسیار خطرناک خواهد بود.
همچنین باید در نظر داشت طراحان گرافیک نسبت به تصویرسازها بی نام و نشان تر هستند. به عبارتی دیگر آنها سعی می کنند ناشناس بودن خود را حفظ کنند چرا که معمولا ایده ها و افکار افراد دیگر (کارفرماها) را اجرا می کنند. اما تصویرسازان معمولا به واسطه مهارت ها و نگرش های شخصی خود معروف می شوند و سعی می کنند به کمک آثار هنری خود، اعتبار بیشتری برای خود به دست بیاورند.
نکته: قبل از اینکه بیشتر از این وارد مفهوم کلمات شویم، در نظر داشته باشید اصطلاحات طراحی گرافیک و تصویرسازی ترجمه های تحت اللفظی هستند که در محاورات روزمره کمتر از آنها استفاده می شود. ما در این مقاله illustration را تصویرسازی ترجمه کرده ایم در حالی که کمتر کسی در گفتگوهای خود از ترجمه این عبارت استفاده می کند و همان واژه ایلوستریشن در گفتگوها بیان می شود. این را از این بابت گفتیم که برخی ممکن است از تصویرسازی و تصویرگری تصورات متفاوتی داشته باشند و با توضیحات این مقاله بیش از پیش گیج شوند. بنابراین هرجا در این مقاله به واژه تصویرسازی برخوردید همان ایلوستریشن را در ذهن خود یادآور شوید!
تصویرسازی در واقع همان به تصویر کشیدن کلمات است بدان معنا که در تصویرسازی از یک تصویر یا طرح برای توضیح یک ایده، روایت یک داستان یا ارائه یک ساختار هنری استفاده می شود. تصویرسازی در گذشته تنها به شکل سنتی مرسوم بود در حالی که امروزه با پیشرفت تکنولوژی و توسعه نرم افزار هایی نظیر Illustrator شاهد شکل دیجیتال و مدرن آن نیز هستیم.
در شکل سنتی نقاشی به شکل سیاه و سفید و هم به شکل رنگی (با استفاده از آبرنگ و...)، از رایجترین سبک های تصویرسازی محسوب می شود. نقاشی به کمک مداد هم امکان داشتن خطوط نرم و هم امکان ایجاد لبه های تیز را فراهم می کند. استفاده از جوهر نیز کنتراست و تضاد رنگی فوق العاده ایجاد می کند. استفاده از زغال برای ایجاد سایه نیز جلوه های چشمگیری به وجود می آورد.
اما در شکل مدرن، همه این تکنیک ها توسط نرم افزار های دیجیتال انجام می شود که مزایا و معایب خاص خود را دارد. در این روش شاید کار سریع تر و دقیق تر انجام شود اما نمی توان از کاسته شدن ارزش هنری آن چشم پوشی کرد. در هر حال می توان گفت در سال های اخیر شاهد مدرنیزه شدن لیتوگرافی و برگشت مجدد آن (البته به شکلی دیگر) به عرصه گرافیک و هنر بوده ایم.
وقتی بخواهیم به گستردگی تصویرسازی نگاهی بیندازیم، وجود ابزارهای زیادی نظیر آبرنگ، گواش، آکریلیک و... در کنار پیاده سازی آنها بر مواد و متریال های مختلف مانند کولاژ تنوع فوق العاده ای را به وجود آورده است. اگرچه گفته شد که استفاده از آنها در مسائل تبلیغاتی و تجاری خطرناک است، اما اگر به خوبی و توسط یک فرد ماهر طراحی شوند، پا را از حد و مرز تابلوهای تزئینی و هنری فراتر گذاشته و حتی می توانند به عنوان پوستر، جلد کتاب و مجله، بسته بندی محصولات و حتی آگهی های تبلیغاتی نیز به جای طرح های گرافیکی مورد استفاده واقع شوند. هرچند ریسک نسبتا بزرگی است که در جاهایی که باید از طراحی گرافیک استفاده شود از تصویرسازی استفاده کنیم، اما آزادی بی حد و مرز اینگونه طرح ها و بیان بدون کلمه ی احساساتی که واژه ها از ابراز آنها ناتوانند، گاهی اوقات ورق را بر میگردانند!
همانطور که در ابتدای مقاله نیز گفتیم، طراحی گرافیک هنر و تکنیکی است که توسط آن از ترکیب تصاویر، نوشته ها، رنگ ها، فرم ها و... برای حل مشکلات و انتقال پیام به مخاطب استفاده می شود. در حالی که تصویرسازی بر بیان و تفسیر خلاقانه متمرکز است، طراحی گرافیک بر انتقال پیام هایی واضح فوکوس می کند و ارتباط مستقیم تر با مخاطب را هدف قرار می دهد. بنابراین ورود استراتژی های بازاریابی و برندینگ به عرصه طراحی گرافیک بر خلاف تصویرسازی امری رایج و طبیعی است.
طراحی گرافیک هم در زمینه های چاپی انجام می شود و هم به هدف نمایش های دیجیتال. به عبارتی ساده تر هم در صنعت چاپ و هم در دنیای دیجیتال شاهد حضور گسترده هنر طراحی گرافیک هستیم. البته این موضوع کاملا هم منطقی است چرا که امروزه بازاریابی و تبلیغات تنها به صورت چاپی انجام نمی شود و تبلیغات در رسانه های دیجیتال حتی بیشتر از رسانه های چاپی مورد بازدید واقع می شود. بنابراین حوزه ی فعالیت طراحی گرافیک نه تنها دست کمی از تصویرسازی ندارد بلکه در مواردی گوی سبقت را از آن خود می کند.
از نظر ابزارها نیز عکس ها، پالت های رنگی، فونت ها و به طور کلی تایپوگرافی و... پای ثابت طراحی گرافیک هستند. از نظر مواد و متریال نیز، انواع کاغذها نظیر روزنامه، مجلات، کاتالوگ ها و بروشورها و... و همچنین استفاده در شکیل سازی رابط کاربری نرم افزارهای وب و موبایل و حتی طراحی کتاب های الکترونیکی را می توان نام برد.
این تنوع و گستردگی حوزه ی استفاده، کار را برای طراحان گرافیک سخت کرده است. در نتیجه طراحان گرافیک باید حداقل از یک تخصص طراحی (تخصص در زمینه ای خاص مانند رابط کاربری) بهره مند باشند. از آنجا که صنعت هنر و گرافیک دائما در حال تغییر است، انعطاف پذیری با تغییرات به عنوان یک ویژگی اخلاقی و کاری در طراحان گرافیک بسیار اهمیت دارد.
بیایید کمی تصویرسازی و طراحی گرافیک را به سمت یکدیگر سوق دهیم. یعنی تصویرسازی را کمی به سمت اهداف تبلیغاتی بکشانیم و طراحی گرافیک را کمی احساساتی تر کنیم! نتیجه چه می شود؟ احتمالا درست حدس زدید! سبک جدیدی با عنوان تصویرسازی گرافیکی به وجود می آید که امروزه در عرصه هنر و گرافیک چندان کم طرفدار نیست. این سبک بیشتر در طراحی بسته بندی محصولات و جلد کتاب و مجلات کاربرد دارد و نشان می دهد که چگونه با گذشت زمان، مرزهای بین سبک ها، جنبه ها و ابعاد مختلف هنر و گرافیک در حال ناپدید شدن هستند.
استفاده از این سبک در موارد آموزشی نیز کاربرد زیادی دارد و با ترکیب طراحی کلاسیک، رنگ ها، اشکال مختلف و چیدمان ها و سازمان بندی های بصری می توانند به بیان موضوع و توضیح مفاهیم بسیار کمک کننده باشد.
رفع ابهام: بد نیست در اینجا خاطر نشان کنیم که تصویرسازی گرافیکی همان تصویرسازی دیجیتال نیست. تصویرسازی به تنهایی و به خودی خود، همانطور که پیش تر هم اشاره کردیم هم جنبه سنتی دارد و هم جنبه نوین و دیجیتالی. ترکیب هر یک از اینها به ویژه نوع دیجیتالی آن با طراحی گرافیک می تواند نوعی تصویرسازی گرافیکی را ایجاد کند.
اگر احساس می کنید صنعت و برندینگ شما هم به چنین سبکی از طراحی نیاز دارد، بهترین زمان است که با یک گرافیست با تجربه در این زمینه مشورت کنید. هر چند در این دوران، وضعیت سبک های مختلف طراحی کمی مبهم توصیف می شود اما همچنان می توان با درآمیختن مهارت ها و پتانسیل های مختلف طراحی، روند گرافیکی موفقی را برای صنعت خود ایجاد کرد.
در این قسمت، به پرسشهای تخصصی شما دربارهی محتوای مقاله پاسخ داده نمیشود. سوالات خود را اینجا بپرسید.